عاشقانه های امروز!
سلام عزیزتر از جانم
حال بهترین من خوب است؟
میخواهی بدانی چگونه ام که شکایت کنی چرا.... نمیگویم
حالم خیلی خوب است....
اگر دلتنگم خیلی! این دلتنگی را دوست دارم
اگر چشم به راهت دارم این چشم به راهی را عاشقانه پیش میبرم
اصلا سهم من از عشق مگر همین نیست؟ چرا دوستش نداشته باشم؟
چرا عاشقش نباشم؟ انقدر خداراشاکرم! انقدر از خدا ممنونم
مگر من چه می خواستم که به من نداده؟
عشق تو را! داشتنت را! حس تورا! این همه را خدا به من داده!
بد نیست اگر ناصبوری کنم؟ بد نیست اگر شاکر نباشم؟
این همه نعمت! این همه زندگی! این همه انگیزه!
خدا همه را در بودن تو به من داده!
اگر سالها عاشقی کنم به عشق این همه نعمتش کم است!
نگاه کن عزیزم! به هر چه چشم می دوزم تو را می بینم
هر خاطره ای را مرور میکنم تو را در آن می یابم
هر شوق تازه ای در دلم می روید از چشمه چشمهای تو جوشیدن دارد
چه می خواهم دیگر مهربانم!
فقط خدا میداند که وقتی نامت زندگی مرا پر می کند
سرشارم می کند از امید و انگیزه! بودنت در کنارم چه می کند دیگر!
امروز و امشب هم گذشت و خدا می داند با حس قشنگ داشتن تو!
عاشقی کردم! کدبانویی کردم! سلیقه به خرج دادم و همه را انتظار کشیدم
انتظاری به یاد مامدنی وشیرین!انتظاری عاشقانه و شکرین!
و تو به خیالت هم نمی گنجد این همه شهد و شیرینی را!
خدا را به خاطر همه این مهربانی هایش هزاران بار شکر!
تو هم خیلی خوش باش! هر جایی که هستی و در کنار هر که هستی
خوش و خرم و شاد و سرحال باش!
حالا که این همه خوشی به من هدیه داده ای خودت هم خوش بگذران
در قنوت همه نمازهایم از خدا آرامش و خوشی و موفقیتت را می خواهم
مراقب عزیزترینم باش!شبت بخیر! خدانگهدارت