سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در پناه عشق

کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من 

آرزوی وصل از بیم جدایی بهتر است 

یادت هست عزیز این بیت؟

این شبها که نبودت جلوه می کند بر تابلوی دلم

این شبها که هزار بار در باغ دلتنگی ام آرزویت میکنم

این شبها که تا صبح به دلم نوشداروی صبر می چشانم

این شبها هر بار که ابر چشمهایم فراق تو را بارانی میکند

دستهایم که به دعا بلند می شوند

حس می کنم همه ذرات عالم دارند دلتنگی هایم را زمزمه میکنند

من دعا میکنم و همه ذرات با من آمین میگویند

احساس میکنم اشکهایم عاشق تر میشوند

وقتی قاب چشمانم روی اسم تو شوق می چیند

دلتنگم شاید بیش از همیشه اما این بار به عهدم پایبند مانده ام

و اگر رسالت من برای داشتن و تکریم تو همین قدر بوده

خدارا هزار مرتبه به این لطف شکر

شاید لایق بیش از این نبودم و الا خدا به من رئوف تر ار همه است

من از همین دورهای دور زندگی ام را به حضور تو تکیه می دهم

و به قدرت عشق آینده را می سازم

و مطمئنم که خدا حاضر و ناظر است 

و در محضر عدل او هیچ عملی بی اجر نمی ماند

تو را به پناه امن او می سپارم که او قادر و رحیم است

مراقب خودت باش! شبت پر از یاد خدا!