حسرت یک تکرار!
سلام عزیزتر از جانم!
حالت چطور است؟ خوش می گذرد؟
برای من امروز خیلی روز خوبی نبود! خیلی دلتنگ بودم!
حتی حالا هم دلم گرفته!
چه کنم دیگر! به قول شما دنیاست دیگر!کاری نمی شود کرد!
من اما نشسته ام لحظه به لحظه خاطراتم را مرور می کنم!
کاش می شد گاهی زمان را تکرار کرد! بعضی لحظه ها را گاهی آدم دلش می خواهد سالها داشته باشد
دلم خیلی برای آن لحظه ها تنگ شده!
زمان برای تو چگونه می گذرد نمی دانم!
شاید گذشته ها را فراموش گرده ای! شاید هم نه!
نمی دانم الان سرگرم چه هستی! چگونه روزگارت می گذرد!
امید دارم فراموش کرده باشی بعضی چیزها را!
امیدوارم انقدر غرق در خوشی باشی که یادت نباشد هیچ چیز را!
دل من اما خوش به حالش نیست! یک لحظه هایی را خیلی آرزو دارد که ندارد!
بگذریم دل من چه اهمیت دارد که چه می خواهد!
دلم می خواهد هزار شاخه گل بچینم از معصومیت نگاهت!
خدارا شکر! همین که سهمی از نام و نشان تو دارم کافی است!
همین برای من همه ی دنیاست و با آن دلخوشم!
مراقب عزیزترین من باش! شبت بخیر و پر از یاد خدا! خدانگهدارت!