ای عشق تو بمان!
سلام عزیز!
خواستم ننویسم دلم نیامد!
خیلی خسته ام و تو بهتر می دانی چرا!
خواستم بنشینم گوشه ای و رویاهایم را جمع کنم و رفع خستگی کنم!
گفتم این نوشته ها را چه سود که نه پاسخی دارد نه ذوقی!
با این حال نیم نگاهی به ذوق دل خودم مرا واداشت که بیایم
تنها برای یک لحظه که از تو بنویسم که از تو بگویم که به تو بیاندیشم که به تو خاطر خوش دارم
هر چند تو نبینی نخواهی نخوانی هم داستانم نشوی هم ذوقم نباشی!
اما من می آیم تا این ذوق همیشه سبز ، زنده بماند
تا این عشق همیشه ماندگار، بروز یابد
مراقب عزیزترینم باش! شبت بخیر! خدانگهدارت