در عشق مردنم آرزوست!
سلام عزیز! حال مهربانم خوب است؟
امروز جمعه بود و ساعتهای زیادی داشتم به محبت نگاه آشنایی فکر می کردم!
آشناتر از حضور تو! مهربان تر از نگاه تو! عاشق تر از دل مهربان تو!
امروز جمعه بود بسیار دلم درگیر بود! بسیار شاید غم انگیز شاید دلشاد!
هر چه بود مستی یک فکر به جانم نشسته بود!
هر چند صبح قشنگی نداشتم! هر چند بد و گمراهم! هر چند دورم از چشمه عظیم عشق!
تو را نمی دانم چطور روزگار می گذرانی ولی دوست دارم در آن کسوت عشق خودت هم عاشقی کنی!
بیشتر و بیشتر دلت در این عشق در این آرزو در این محبت بتپد!
تو خوبی و خوب ترینی! این را از انتخاب صاحبت می فهمم!
کاش دعا کنی برای من هم! کاش در این عشق ورزیها به فکر من هم باشی!
کاش در این روزگار عشق بازی ات جامی هم به یاد من پر کنی!
کاش یادت نرود آسمان دل من هم مهربانی عشق می خواهد!
از آنها که یک جرعه کار هزار ابتلا کند!
دلم تنگ شده! دلتنگ آن آقایی که مدتهاست از ذکر و یادش دورم!
بد شده ام عزیز! خیلی بد شده ام! وساطت کن برگردم!
به دامن مهربانی این عشق برگردم! کمکم کن!
دیگر باید بروم! باید بروم! گاهی فرصتهای کمم یادم می رود!بیچاره من بیچاره لحظه هایم که در غفلت من می گذرند!
مواظب خودت باش! بیشتر از خودت مواظب عمرت باش! مواظب دینت باش!
لحظه ها خیلی کوتاهند! مبادا راهی برویم که نه برگشتنی دارد نه جبرانی!
شبت پر از یاد خدا! خدانگهدارت!