• وبلاگ : خاطرات با تو بودن
  • يادداشت : به ديده منت!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    +
    من همچنان شوق در خواندن عاشقانه هايتان دارم , حتي اگر هزاران بار مرور کنم , سير نميشوم .
    چند روز بود که حالم نابسامان و جسمم تهي و سبک ! دوست داشتم باراني بيايد و با ديدنش آرام شوم , اما دريغ از يک قطره باران در اين گرماي تابستان , به ناچار خودم مثل باران شدم , سبک و بدون اعتراض رها شدم ! همينطور که مي باريدم و به صفحه کيبورد نگاه ميکردم , به ناگاه در مطالب جديد پارسي بلاگ عاشقانه هايتان را ديدم , بيشتر باريدم اما سردرد و سرگيجه هاي چند روزه ام کمي برطرف شد , امتحاناتم را گند زدم ! عزيزترين وبلاگم را بخاطر يکسري مسايل شخصي حذف کردم , وگرنه الان تو نيز مرا ميشناختي و لازم نبود که اينگونه سراغ عاشقانه هايت بيايم , من يک زنم , پر از احساس و حيا و غرور . پر از ناگفته ها ! تو مرا همان نقطه صدا کن ! برايم دعا کن که خاطرات و يا همان واقعيات تلخ گذشته ام به دست فراموشي سپرده شود , ميداني الان نيز پر از باريدنم ! همسري دارم , او به من آرامش وجودي داد اما از درياي پرتلاطم وجودم بيخبر است , بايد بروم برايش خاکشير درست کنم ، راستي وقتي خاکشير را با آب تميز ميکني , ديده اي که چگونه بهم ميريزد , وجودم اين چند روز اينگونه است , برايم دعا کن . ارادتمند شما : .